کاری نمیکنی
دور از تو میشکنم ، کاری نمی کنی
درحال مردنم ، کاری نمی کنی
جادو شدیم ما ، یا چشممون زدن
این من همون منم ، کاری نمی کنی
گریه میکنم ، خیره میشیو
داد میکشم ، کاری نمی کنی
شور میزنم ، تلخ میشیو
زجر میکشم ، کاری نمی کنی
شور میزنم ، تلخ میشیو
زجر میکشم ، کاری نمی کنی
لعنت به بخت بد
پیر شدم چقدر
کاری نمی کنی
بی پرو بالمو
می بینی حالمو
کاری نمی کنی
بی قلب اومدی ، اینبار پیش من
دستای سردتم ، قید منو زدن
دور از تو میشکنم ، کاری نمی کنی
+ نوشته شده در شنبه ۲ دی ۱۳۹۱ ساعت ۹:۷ ب.ظ توسط Fatima
|
باغبانی پیرم